آقای رئیس جمهور؛ شما صلاحیت اظهار نظر در مورد قانون را ندارید
چقدر سخت است که از زبان رئیسجمهور ایران اسلامی جملاتی را بشنوی که معنای غیر اسلامی بودن نظام را به ذهن تبادر کند. نه تنها در زمینه قانون، بلکه در همه زمینهها این ایام سخنان و رفتار دولتیها از دکتر روحانی تا سخنگوی فخیمه کابینه جناب نوبخت قلب امت اسلامی را میفشارد. یکی از این اظهارها در مورد وظایف پلیس اسلامی در هفته گذشته اتفاق افتاد.
برای پاسخ یافتن راهی بهتر از مراجعه به نویسنده قانون یعنی آیتالله دکتر شهید بهشتی نیافتم. پس از انتشار قانون اساسی در سال 58 ایشان به تبیین و پاسخگوی پیرامون قانون پرداختند. یکی از این اقدامات مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی ایران تیرماه سال 1358 است. این شهید بزرگوار چه نیکو پاسخ میدهد و محکم بر دهان کسانی میکوبد که ناخواسته آب به آسیاب دشمنان نظام اسلامی میریزند. کسانی که در همه عرصهها با ژست روشنفکرمآبانه اظهار نظر میکنند. انگار میدانسته که عدهای زمام امور به دست خواهند گرفت که از سیاست اسلام ناب محمدی فاصلهها دارند.
بگذریم؛ در ادامه بخشی از این مصاحبه را آوردهام. متن کامل مصاحبه در کتاب مبانی قانون اساسی که توسط بنیاد نشر آثار و اندیشه هاى شهید آیت اللّه بهشتى منتشر شده، موجود است. در پایان متن کتاب را جهت دانلود قرار میدهم.
خبرنگار: اخیراً نظرات مختلفى درباره صلاحیت افراد در زمینه اظهار درباره قانون اساسى ارائه مىشود. گروهى مىگویند فقط متخصصین اسلامى مى توانند نظر بدهند و عده اى بر این عقیده اند که در مسائل تخصصى از جمله موارد حقوقى ، اقتصادى و اجتماعى متخصصین فنون بایستى اظهارنظر کنند. نظر شما چیست؟
شهید بهشتی: من نظر خودم را در مصاحبه تلویزیونى که چند روز قبل داشتم به طور روشن بیان کردم. گفتم در قانون اساسى کسانى که در جامعه شناسى ، اقتصاد ، حقوق و حتى روانشناسى اجتماعى تخصص داشته باشند حضورشان لازم است. منتها اضافه کردم که همه این کارشناسان باید این شرط را دارا باشند که کارشناسانى باشند که اسلام را به عنوان یک ایدئولوژى زنده پذیرفته باشند. چون ممکن است جامعهشناس یا روانشناس یا اقتصاددانى در آن جمع باشد که به مسایل جامعه شناسى و اقتصادى و حقوقى از دیدگاه ماتریالیستى نگاه کند و یا از دیدگاه هاى غیر اسلامى بررسى کند. این نظرات مى تواند براى یک مجلس بحث سودمند باشد، ولى در یک مجلس تصمیم گیرى طبعا نمى تواند رأى او رأى سودمندى تلقى شود. این هم به این جهت است که مردم بر پایه اسلام انقلاب کرده اند . درست است که در این انقلاب گروه هایى هم بودند که اسلامى نبوده اند و آنها هم کمک کرده اند، اما توده مردم و محور انقلاب، اسلام بود و رهبرى عالى انقلاب هم اسلامى است. به دنبال آن پیروز شدیم و رفراندومى برگزار شد که در آن مردم اصل رژیم و نظام ایران را معین کردند و گفتند که رژیم و نظام حکومتى ایران جمهورى اسلامى است. حالا قدم سوم این است که عده اى بیایند قانون اساسى جمهورى اسلامى را بنویسند و مردم به آن رأى بدهند. چه کسانى مى توانند قانون اساسى جمهورى اسلامى را بنویسند؟ کسانى که در درجه اول این مبنا را پذیرفته باشند. اسلام به عنوان یک دین زنده و دارنده نظام پایه براى نظام حکومتى آینده است. این عده مى توانند جامعه شناس ، حقوقدان و شاقتصاددان باشند و علماى صاحب نظر در علوم اسلامى هم باشند.
رئیس جمهور که حسب نصب قانون اساسی مسئول نظارت بر اجرای قانون اساسی است، صلاحیت اظهار نظر در اسلام را ندارد؟
یا آقای روحانی که مجتهد هستند و عضو شورای نگهبان و از اعضای نظارت بر عملکرد رهبری، اسلام را درست نشناختهاند؟
یا آن خطابههای سال ۶۰ رئیس جمهور برآمده از شناخت نادرست اسلام است؟
خیر؛ هیچکدام نیست....
ریشهی ماجرا را باید در جای دیگری جست، نه در عدم شناخت درست اسلام!