قرارگاه

جایی برای بی قراری ها

قرارگاه

جایی برای بی قراری ها

قرارگاه

دانشجوی م.ا و علوم سیاسی
دانشگاه امام صادق (ع)
عضو کانون دانش پژوهان نخبه

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

شاید امام صادقی‌ها دیده باشند

سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۳۶ ق.ظ


متن پیاده شده سخنرانی حجت الاسلام مهدوی اصفهانی ( امام جمعه موقت اصفهان )

 

بحث مورد نظر مورد ابتلای بسیاری از دوستان است و آن انسی است که گاهی ناخواسته بین دو نفر چه از برادران و چه از خواهران ممکن است اتفاق بیافتد . متاسفانه بعضی هم ندانسته فکر می کنند که از نظر شرعی هم اشکال ندارد و بعضی ادعا می کنند که ما می گوییم این خوب است ! یک نمونه اینکه امروز جوانی آمده بود و گفت من تا به حال فکر می کردم این انس چیز خوبی است لذا در فکر اینکه این را از خودم دور کنم نبودم .

حال صحبت را شایسته است در 3 بخش مطرح کنیم :

1- کیفیت به وجود آمدن این نوع محبت ها و انس ها

2- ضررهایی که در این انس ها وجود دارد

3- کیفیت معالجه آن

ریشه این محبت معمولاً آغازش از آن جا شروع می شود که یک ویژگی خاصی را که اسمش را کمال می گذاریم در شخصی ، انسان می بیند و حساسیت بر آن شخص از این جا شروع می شود ، در محیط های مذهبی این محبت از این جا آغاز می شود که یک کمالی را در یک شخص می بیند مثلاً می بیند که نماز با توجه ای می خواند یا رعایت بیش از حد گفتار و رفتار خود را دارد و از این قبیل کارها .

شروع محبت در محیط های مذهبی از این چیزها آغاز می شود یعنی اگر آن شخص محبوب از نظر کمالات معنوی هیچ ویژگی خاصی نداشت معمولا مورد توجه واقع نمی شد . امور استثنایی که جلب توجه می کند در محیط های مذهبی ، امور عرفانی و عبادت هستند .

از این جا وقتی محبت جلب شد به دنبالش حساسیت می آید یعنی شیطان وسوسه می کند که نگاه کن ببین چطوری نماز می خواند . این بار ببین چطوری دعا می خونه . نگاه کن ببین اومده در صف نماز جماعت یا نه . همین طور شیطان وسوسه می کند که روی کار او دقت بیش از حد بکند .

خود شخص هم متوجه نیست خیال می کند که توجه بیش از حدی که به آن شخص دارد خوب است چون می گوید که می خواهم نگاهش کنم و عملم را قوی تر کنم . می خواهم ازش چیزی یاد بگیرم . درحالی که توجه ندارد که این کار از این جا دیگر نقشه شیطان است . و کم کم حساسیت او روی مسائل اعتباری زندگی آن شخص می رود و مثلا توجه به لباس و اسم و وسیله نقلیه و ... آن شخص می کند . این چیزها که دیگر امور معنوی نیست که ؟! این ها که کمال آور نیست که !؟ اما شیطان زود می آید و ادامه آن توجه اولی را به عهده می گیرد . آن توجه اولی خوب بوده ولی ادامه اش بد ! کم کم حساس شده روی یک چیزهایی که وقتی فکرش را می کند می بیند بی خود است و هیچ ارزشی ندارد .

نشانه اینکه بفهمیم آن کار شیطان است این است که همان کار خوبی را که آن شخص دارد انجام می دهد را در یک عالِم پیرمرد و عارف بیابد و روی آن حساس شود هرچه می خواهی حساس شوی موردی ندارد . شیطان در این جا میدان و مجالی ندارد .همین دعایی که این شخص محبوب شما دارد می خواند بهترش را فلان عالم دینی دارد می خواند چرا به او حساس نمی شوید ؟ این حساسیت بیش از حد کار شیطان است . اگر کار عقلانی می بود عقل انسان می گوید که در هر کجا معنویت بیشتر باشد  توجه  من هم باید زیادتر باشد . به امام خمینی (ره) خیلی ها علاقه دارند به رهبر انقلاب الان همینطور ، اما آیا هیچ وقت هم شد که حساسیت روی کارشان ایجاد کنید ؟ آیا شده تا حالا شیطان بگوید که نگاه کنید ( به ایشان )و بعد هم فکرتان مشغول شود ؟  می بینید که نه این طور نیست .

حساسیت روی علمای دین هرچه بیشتر شود خوب است چون هر چه بیشتر دقت کنید بیشتر چیز می فهمید .

متاسفانه نوع جوان ها نمی دانند که این یک دام است ، صید شیطان است .

ارتباط فکر با او زیاد می شود به گونه ای که بعضی آن قدر شدید می شود که اصلا فکرش مجال پیدا نمی کند که به چیزی غیر از او فکر کند . سر درس نشسته به فکر رفیقشه ! داره نماز می خونه عوض اینکه به فکر خدا باشه به فکر رفیقشه !

]در این جا قسمت ابتدای صحبت تمام می شود و ما سراغ قسمت دوم می رویم یعنی آسیب ها و ضرر های محتمل :[

این محبتی که خیال می کردم برای خداست حال مانع کمال من شد . یعنی در جلسه دعا نشستم می خوام با خدا مناجات کنم اما فکر رفیقم هستم . می خوام سفر زیارتی امام رضا (ع) بروم در فکر این هستم که چگونه از او یک هفته دور باشم ودوست دارم که او هم با من باشد تا او را ببینم .

این محبت مانع کمال من شد ، من رفیقی را می خواستم تا مرا به جلو حرکت دهد اما حالا مانع شد . این توجه غیر این است که انسان رفقای خود را در نماز شب دعا می کند این خوب است و مانع نیست . ممکن است دردی در جسمش احساس بکند و مدتی فکرش مشغول درد باشد اما تا از فکر دردش منصرف شد می بیند که دوباره خاطر دوستش برایش زنده می شود . اصلا آرامش و انس فکری اش می شود . در دلش یک فرودگاه پیدا شده که مرتب فکر در آن جا فرود می آید . عوض اینکه به امام زمانش نگاه کند و جلو رود به رفیقش نگاه می کند و متوقف می شود .

از جهت دیگر این ضرر اینقدر بزرگ است که به نظر ما از گناه هم ضررش بیشتر است . یعنی اگر همین شخص آلوده به یک گناه شده بود راحت تر می توانست معالجه نماید . این محبت های این طوری به این زودی هم از دل کنده نمی شود یعنی وقتی می خواهد درمان پیدا کند گاهی یک سال ، گاهی دو سال رنجش روحی می برد . جوانی اش را به باد می دهد و شیطان هم همین را می خواهد . یک طوفان عجیبی بین نفس و عقل می شود . نفس کاملا آمیخته در این محبت شده و عقل فهمیده که کلاه سرش رفته و می خواهد بیرون بیاید اما می بیند نمی تواند . آن جاست که می بیند این محبت ضررش از یک گناه هم بیشتر است چرا که گناه با یک توبه کنار می زد و جلو می رفت اما این را می بیند نمی شود .

بابی را علامه مجلسی در بحارالانوار راجع به نهی از مؤانسه با رفیق دارد. امام رضا (ع) می فرمایند: انس مهابت را از بین می برد . یکی از عواملی که عظمت و هیبت شخص را از بین می برد انس با شخص دیگر است . گاهی این انس ها  ضرر به ازدواج هم زده است .

] در این جا وارد قسمت سوم صحبت ها می شویم یعنی راه های علاج آن [:

حال چه کنیم که اگر در چنین دام هایی افتادیم بیرون بیاییم ، البته این قسمت یک معالجه عمومی است و لیکن اگر استثنااً دچار محبت و انس خاصی است باید خصوصی خدمت بزرگان برسد و درمان نماید. اما آنچه به عنوان معالجه عمومی عرض می کنم چند چیز است :

یکی توجه به ضررهای قسمت دوم بحث است تا کسی نفهمد که دارد ضرر می کند آن هم چه ضرر بزرگی به فکر معالجه نمی افتد .

دوم اینکه اگر قلب و دل انسان خالی از محبت خدا شد این محبت های مجازی مجال می کند که در دل انسان بیاید . لذا باید محبت به خدا و امام زمان (عج) را در دلمان بیشتر کنیم . بالاخره این دل یک عقربه ای دارد که این عقربه طرف قبله و معبود دل است . اگر بتواند دل را متوجه کند به حقیقتی که امام زمان (عج) باشد بکند دیگر همه چیز ها فانی در او می شود .

این انسان آدم های دیگر را به قدر محبتی که به امام زمان (ع)دارند دوستشان می دارد ، رنگ خدا در دل او می آید و طعم و بوی امام زمان (عج) برای او خیلی مزه پیدا می کند . اگر محبت خدا کم باشد و فضای خالی در دل باشد متوجه محبت های مجازی می شود لذا سعی کنیم محبت محبوب حقیقی را در دلمان زیاد کنیم .

سوم اینکه انسان باید ارتباط ظاهری را با او قطع کند در کنار قطع رابطه ظاهری باید فکرش را هم سعی کند متوجه او نشود . چون شیطان نمی گذارد ، وقتی انسان رابطه اش را قطع می کند همین طور مدام می آید تحریک می کند که دل را به یاد او بیاندازد و اگر فکر به یاد او باشد تازه بدتر می شود یعنی می شود دوری و دوستی .

این هم راهش این است که اگر انسان به فکر او افتاد سریعاً و با خونسردی فکرش را منصرف کند و به یاد خدا اندازد و سریعاً و با خونسردی با آن فکر ها برخورد کنیم . یعنی اگر فکر در روز 10 یا 100 بار به یاد او افتاد با آرامش به یاد امام زمان (عج) منصرف می کنیم .

ممکن  است یک ماه اول یک هیجان روحی در او ایجاد شود یعنی مدام نفس و شیطان او را ترغیب می کنند و می خواهند به یاد او بیاندازنش و از طرفی عقل هم می خواهد با آن مبارزه کند . در یک فشار روحی شدید قرار می گیرد اما پس از یکی دو ماه احساس می کند که حساسیت مقداری کم شده است .

این هم اشتباه است که انسان بگوید من ارتباطم را زیاد می کنم تا عادی شود بلکه این بدتر است چرا که ارتباط  مشغولیت فکری هم ایجاد می کند و اگر ارتباط زیاد شود باعث گناهان دیگری هم می شود که در این جا دیگر مجال اشاره به آن را نداریم .

 برگرفته از وبلاگ

ehsan-nory.mihanblog.com

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی