فقط برای خریدن عرق کاسنی
دوران سوم دبیرستان از یکی از رفقا که الآن در دانشگاه بندر عباس مشغول تحصیل است، شنیدم که یک تاجر عرب برای ساخت یک فروشگاه زنجیرهای در محله علی آباد شهرری سرمایهگذاری کلانی کرده است.وقتی این خبر را شنیدم خیلی خوشحال شدم، چون این محله یکی از محلات کمامکانات از نظر خدمات است. علاوه بر این دسترسی به این منطقه کار دشواری است. این پروژه حداقل سه تا جنبه مثبت داشت، یکی این که مشکل مردم این منطقه حل میشد، در وهلهی دوم چون همه خدمات از شهر بازی، فروشگاه و.... در یک مکان با هم جمع بود، باعث صرفهجویی در هزینههای مردم تهران میشد و از اتلاف وقت و انرژی جلو گیری میکند. مزیت سوم آن ایجاد شغل برای جوانان تهرانی بود.
فرصت دست نداده بود تا به این مجتمع تفریحی-تجاری که دو سال از تاریخ افتتاحش میگذشت سر بزنم، تا همین هفته پیش که برای خرید عرق کاسنی، به همراه خانواده رهسپار هایپرسان شدم. همه ساختمانها مدرن بود، از پارکینگ که به صورت طبقاتی ساخته شده بود و مشکل جای پارک را حل کرده بود تا آبنمای موزیکال که زیبایی خاصی را به محوطه ورودی داده بود.هر چه قدر سر چرخاندم تا اثری از معماری اسلامی ببینم، بی فایده بود. داخل فروشگاه هر چی میخواستی پیدا میکردی البته از نوع حلالش.
ولی هیچ کدام از این مزیت ها به چشمم نیامد که هیچ؛ تازه دلم هم گرفت. دلم وقتی گرفت که یاذ بازار قدیمی و سنتی شهرری افتادم. همان بازاری که منتهی به حرم مطهر عبدالعظیم حسنی است.
از خودم پرسیدم: آیا بافت قدیمی و مذهبینشین تهران از سوغات غربی این ویترینها، با این همه محصولات و کالاهای رنگارنگ تأثیر میپذیرد یا نه؟
نمیتوانستم بوی کباب مخلوط با عطر عطاریها را بر بوی هات داگ فلانجور ترجیح دهم. نمیدانستم، شاید کسانی که امروز از فروشگاه خرید میکنند قبلا همین حس را داشتند ولی کمکم سنتشان را فراموش کرده و مدرنیته را انتخاب کردهاند.
مطلب خوبی بود استفاده کردیم